زنی از جنس خیال

تعرفه تبلیغات در سایت

آسمان، ابر، باران و رویش زمین

فصل امیدهای پرهیاهوی، در راه است

و گندم، دختر کوچک این آبادی

که دست در دست باد، هرصبح، میرقصد

شوربیدهای مست، سر فرو برده در هم

و جوییارهای که در لحظه، شتابان میگذرند

من دختر، باد به تماشای بهار، میروم

تا جوانه های انتظار را، زیر دستان کسی، پنهان سازم

من از رویش دستان تو، میتراوم، ای باد

نور میخواهم، سرور میخواهم، رقص افتاب 

تو از راه رسیدی و من گوشه دستان تو، تراویدم

اسمان، زمین، باد، باران

ببین، من با رویش عاشقانه ات، چگونه سرفروکشیده ام

افتابی در راه است، مهربانی میتراود

دختری از جنس ساقه های عشق، لابه لای تنم جوانه میزند

من، دختر گندمزارهای سبز این آبادی

عشق را لابه لای دستان تو میجویم

من، چشم در انتظار هیاهوی توام، ای نرگس ارزوهایم

عشق در تمنای نگاه تو اوج میگیرد

و زندگی به نگاه عاشقانه تو می ارزد

من، وارث این عشق می مانم

تا خوشبختی مرا ندایی، دیگر دهد

و ندا و ندا و ندا

این اخرین حلقه خوشبختی تراوش نگاه گره خورده ماست

من در فراسوی این گندمزار، دست در دست باد، میرقصم

بوی نرگسهای تازه، مشامم را مست میسازد

و باد، ندای عاشقانه ی مرا در هم مینوازد 

طبیعت فصل عاشقانه های بی تکرار من، در چشمان شماست

اسمان، زمین، باد، باران

خوشبختی لا به لای دستهایم پیچ و تاب میخورد

هرچند از یورش گاه به گاه این باد سر، فرو خورده ام

ولی به هوهوی این باد به هیاهوی شبانه اش سخت محتاجم

من فصل عاشقانه های نو را زیر این ریشه های کهن میجویم

من، دختر گندمزارهای طبیعت

دست در ریشه ریشه زندگی میسایم

پرصلابت، صبور،  استوار، سبز 

اگر  در چار گوش زندگی به بندم 

من عشق را لابه لای نگاه عاشقانه شما میجویم

من هنوز فصل عاشفانه های نوام

که با بوی دلاویر نرگسهای این دشت

با ندای چکاوک های زیبای این ابادی

دست در دست باد، عاشقانه میرقصم 

من در چله زندگی، هنوز دختر سبز گندمزارهای دیروزم

پرصلابت، صبور، استوار، سبز

به من تکبه کن، به من ای عشق

من ریشه ریشه، این زندگیم

...
نویسنده : علی بحرانی بازدید : 261 تاريخ : جمعه 5 مرداد 1397 ساعت: 18:31